بیماریِ لجبازی
یه سری صفات و ویژگی ها بین همهی آدما هست. معمولاً همهی آدما از دروغ بدشون میاد. از اینکه خودشون و نظرشون در نگاه دیگران مهم باشه رو خوششون میاد. از تهمت بدشون میاد. اما آیا همهی آدما توی شرایط مختلف متوجه میشن خودشون چه عکس العملی رو نشون میدن؟ دارن تهمت می کنن؟ یا دروغ می گن؟ لجبازی می کنن؟ یا متوجه نیستن که دقیقاً دارن چیکار می کنن؟ راستش این روزا خیلی به این فکر می کنم که اگه همه مون از یه سری صفات خوشمون میاد و از یه سری دیگه بدمون میاد چرا موقع ارتباط با آدما به کار نمی گیریم؟ چرا بعد ها که کتاب می خونیم یا میخوایم سخنرانی کنیم یا یکی رو نصیحت کنیم به این چیزا فکر می کنیم؟ چرا واقعاً چرا؟
ارزش صفات
بعضی از صفات یا ویژگیها میزان تلخیشون به حدیه که میتونه هر شیرینیای رو بیاثر کنه. شما ممکنه ده تا ویژگی خوب داشته باشی اما همین یک صفت تلخ اجازه نمیده که اون همه شیرینی به دل بنشینه یا ماندگار بشه. مثلا تندخویی از جملهٔ این صفتها است.
یکی از این صفتهایی که میتونه زندگی و روابط انسانی بین آدمها رو توی خانواده، محل کار یا هر رابطهای برای آدمها تلخ کنه همین لجبازی کردنه. شاید بشه گفت خودخواهی باشه اما واقعاً میبینی با اینکه شخص تموم زندگی و وجودش رو در ماده و معنا وقف مثلاً خانوادهاش میکنه اما راضی نمیشه از انتظارات یا خواستههاش کوتاه بیاد. مثلا «این کار باید همین الان و به این صورت انجام بشه» «این وسیله رو باید حتماً بخریم.» «این وسیله حتماً باید همینجا قرار بگیره.» «تنها چیزی که من میگم درسته والسلام.» «هر فکری به جز فکر من اشتباهه »…
و تلخ ترین قسمتش اینه که اون طرف همیشه درگیر باشه و به اصطلاح مجبور باشه کوتاه بیاد. چون اون فردِ پیروز پیش خودش فکر میکنه که همیشه راه و حرفهایی که میزده درست بوده و هست که همیشه به لطف کوتاه اومدن امثال ما به کرسی نشسته. حالا این چه اثری در مخاطب این شخص میگذاره بماند. هر چقدر هم از این لجبازی بد بگم واقعاً کم گفتم. هیچوقت توی محیط کارتون زندگی خودتون و دیگران لجبازی نکنین. به ویژه در زندگی مشترک. از برخی خواستههاتون بگذرین. آسون بگیرین. زندگی این روزا سخته سخت ترش نکنین.
تفکر بهتر از عبادت
مثلاً همین نوشته قبلیِ سایتم رو که لذتِ رنج هست رو به یکی فرستادم که بخونه تا نظرش رو بهم بگه و اگه خوب بود از این سبک داخل بیزینس شرکت استفاده کنیم و بر اون اساس محتوا بسازیم. چیزی که دیدم قضاوتِ زودهنگام بود. اون شخص بدون اینکه تمام متن من رو بخونه و ببینه دقیقاً چی نوشتم خیلی زود از تیتر برداشت کرد که الان تو راضی هستی؟ الان به جایگاهی رسیدی که این مطلب رو نوشتی؟ اولش یه مقدار مکث کردم بعد گفتم بله که راضی ام و خب حرفایی بینمون رد و بدل شد. ولی نکته مهم اینجا بود که چرا به خودش اجازه نداد متنم رو کامل بخونه؟
برنامه نویسی و روابط اجتماعی
برنامه نویسی به من یاد داده تو شرایط مختلف اول فکر کنم بعد تصمیم بگیرم یا حرفی بزنم یا نزنم. اینکه اگه الان من یه حرفی بزنم چه تاثیری روی روحیه طرف میذارم؟ آیا الان باید تشویق کنم؟ یا نصیحت؟ میدونی همیشه قبل هر کاری سعی کردم فکر کنم و همه جوانب رو بسنجم به نظرم وقتی میگم همه آدما نیاز دارن تا برنامه نویسی یاد بگیرن همینه تو برنامه نویسی باید حواست به تمام فرآیند الگوریتمی که می نویسی باشه توی همه شرایط چک کنی ببینه درست کار می کنه؟ با ماژول های دیگه هماهنگ هست یا نه؟ در کل اینکه نگاهمون به زندگی اگه عوض بشه و اون نگاهی که به پروسه برنامه نویسی داریم رو داشته باشیم زندگی ها و روابطمون خیلی بهتر میشه. برنامه نویسی هنر فکر کردنه نه تایپ کردن(بیل گیتس)
خودت رو با کسی مقایسه نکن، بهترینِ خودت باش
4 دیدگاه
مصطفی قدیمی · ۱۳۹۸/۱۱/۲۶ در ۱۴:۴۷
سلام وحید جان !
سایت نو مبارک انشالله در سال جدید پیش رو بتونی از تمام پتانسیلت برای رسیدن به اهدافت استفاده کنی و روز به روز به هدفت نزدیک تر بشی .
این مطلبم هم نگاه جالبی به مسائل روزمره ما داشت …
امیدوارم شروع خوبی برای موفقیتت باشه .
وحید گروسی · ۱۳۹۸/۱۱/۲۶ در ۲۳:۰۱
ممنونم مصطفی جان
لطف تو همیشه شامل حال من بوده و هست. انشاالله که آینده ی درخشانی در انتظار تو و من هست.
مهدی درویشی · ۱۳۹۸/۱۲/۲۷ در ۱۸:۴۵
حقیقتش باید بگم وقتی تیتر رو خوندم انتظار یه متن مثبت از لجباری داشتم!
میدونی بعضی وقتا فکر میکنم لجبازی خوبه البته وقتی کارفرما و متخصص خودت باشی و هی بخوای و لج کنی کار رو بهتر و بهتر پیش ببری (این ماژول باید با چند خط کد کمتر انجام بشه)، اینطوری میتونه اون پروژه/تسک/خواسته/هدف رو به سوی بهتر شده سوق بده اما وقتی متنت رو خوندم نظرم یکم عوض شد شاید از واژه اشتباهی دارم استفاده میکنم و تمام این چیزهایی که گفتم عوض لجبازی با جملهی «چطور میتونم بهترش کنم؟» معنا پیدا میکنه. شاید لجبازی صرفا باعث فرسودگی میشه باید بیشتر فکر کنم : ))
ممنون از پستت که باعث میشه بیشتر فکر کنم!
وحید گروسی · ۱۳۹۸/۱۲/۲۷ در ۲۲:۰۳
دقیقاً این نگاه همیشه هست و اخیراً خیلی بهش فکر کردم.
اسمای مختلفی میشه روش گذاشت.
اما من تمام سعیام رو کردم که با متنی ساده و روان منظورم رو برسونم. خدا همه رو از رزائل اخلاقی دور کنه.
من رو زودتر از همه 🙂